ميدان نقش جهان اصفهان
ميدان نقش جهان اصفهان
ميدان نقش جهان اصفهان
نويسنده : جملي کارري
ترجمه: عباس نخجواني و عبدالعلي کارنگ
ترجمه: عباس نخجواني و عبدالعلي کارنگ
اصفهان در عصر صفوي که پايتخت ايران بود، شکوه و رونق ديگري داشت. چنان که چشم جهانگردان راه خيره مي ساخت و به ويژه ميدان عظيم نقش جهان (ميدان امام کنوني) که گويا در آن دوران بزرگترين ميدان جهان بود، جلوه خاصي داشت. آنچه در پي مي آيد، گزارشي است از جملي کارري، جهانگرد ايتاليايي که در سال 1694 ميلادي از ايران بازديد کرد. اين نوشتار به مناسبت پايان دوره گزينش اصفهان به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام و نيز رفع خطر حذف ميدان امام (نقش جهان) از آثار جهاني در روزنامه به چاپ رسيد.
اين ميدان و اغلب عماراتي که در اطراف آن ديده مي شوند، به دستور شاه عباس روي ويرانه هاي يک ميدان قديمي که سابقاً مقر يکي از شاهزادگان ايراني و سپس دارالحکومه شهر بود، بنا شده است. دير پرتغالي ها که من نيز اکنون ساکن آن هستم، در نزديکي اين ميدان قرار گرفته است.
طول اين ميدان از سمت شمال به جنوب درست يک چهارم ميل و عرض آن يک هشتم ميل است. زيبايي وضع ميدان، تناسب ستون ها و طاقها، مغازه ها، درها و پنجره ها، اين ميدان را با بزرگترين ميدان هاي اروپا قابل مقايسه مي سازد. با توجه به عظمت و ظرافت معماري مي توان گفت اين ميدان از ميدان “سن مارک” و نيز با شکوه تر است. طاق هاي ميدان سن مارک به وسيله ديوارهايي بسته شده، در صورتي که طاق هاي اين ميدان راههاي معابد، مساجد و عمارات اطراف اند. اغلب ساختمان هاي اطراف ميدان را مغازه هايي تشکيل مي دهند که صنعتگران زبردست در آنها مشغول کارند. بالاي مغازه ها به طرز جالبي بنا شده اند که عموماً منزل و محل سکونت اين هنرمندان هستند.
در اطراف ميدان جويهاي باريکي از سنگ تعبيه شده، ليکن به ندرت آب در آنها جريان دارد. از درختان چناري که شاه عباس به دست خود در اين ميدان کاشته بود، هنوز چندتايي باقي مانده است. آنهايي که از بين رفته اند، قطعاً بر اثر بي مبالاتي مأموران آبياري بوده که از مراقبت و آب به موقع غفلت کرده اند و پس از خشک شدن آنها نيز چناري تازه نکاشته اند و با از بين رفتن آن چنارها زيبايي ميدان از بين رفته است.
دو در باشکوه کاخ شاهي در طرف غرب ميدان قرار گرفته، عالي قاپو به خياباني طولاني باز مي شود. جايگاههايي در آن بنا گرديده که محل تحصن گناهکاران و جنايت کاران بود و حتي درماندگان و ستمديدگاني که از طرف حکام مورد ستم و تعدي قرار مي گرفتند، نيز جهت دادخواهي به اين محل مي آمدند و شاه در اين محل شخصاً به شکايت پناهندگان مي رسيد و حکمراناني را که از قدرت و مقام خود سوء استفاده مي کردند، مجازات مي نمود. در آخر اين خيابان در بزرگي به چشم مي خورد که در عالي ناميده مي شود و در آستانه آن سنگ مدوري است که مورد احترام زياد ايرانيها مي باشد.
کمي دورتر از اين محوطه، ساختمان مکعبي شکلي ديده مي شود که سه طرفش باز است. سقف اين ساختمان از چوب هايي ساخته شده که در نهايت صنعت و ظرافت بريده به طور مخصوصي رنگ آميزي گرديده اند. بيست ستون چوبي نقاشي و منبتکاري شده بسيار ظريف نيز در زير اين سقف قرار گرفته اند. در اطراف اين ساختمان صورت هايي به شيوه اروپا ترسيم شده است. و در بعضي از آنها جوان زيبايي پياله اي در دست دارد و اين علاقه مخصوص شاهزاده را به شراب نشان مي دهد.
در وسط ميدان حوضي قرار دارد که فواره هاي آن با وسيله مخصوصي که آب را به برجهايي مي رساند کار مي کنند. در قسمت آخر اين بنا تخت سلطنتي قرار گرفته و شاه مي تواند در حال نشسته تمام ميدان را زير نظر داشت باشد، مخصوصاً در جشن ها و روزهاي رسمي تمام تشريفاتي را که در اين ميدان برگزار مي شود، ببيند. يکي از اين مراسم که در ايران مورد علاقه و توجه عموم است، بازي کمان است. شاه گلداني زرين بالاي درختي نصب مي کند، سواران به سرعت از برابر درخت مي گذرند و چند قدم بعد بر مي گردند و تيري به سوي گلدان رها مي کنند، گلدان زرين جايزه کسي است که تيرش زودتر و بهتر به نشانه بخورد.
در معمولي ديگري هم به نام در دولت خانه به وسيله چند فوج سرباز محافظت مي شود. اين سربازها که عده اي پياده و عده اي سواره هستند، مانند نگهبانان در عالي، صد و ده عراده توپ دارند که شاه عباس هنگام راندن اسپانيايي ها از هرمز، آنها را به غنيمت گرفته است. البته به جز نه عراده، بقيه زنبورک اند. در نزديکي اين درب، در ديگري قرار دارد که قرينه در ورودي است و به تقليد از آن ساخته شده و در مطبخ نام دارد. تمام موارد غذايي مورد نياز از اين در وارد کاخ مي شود. در نزديکي اين بنا، ساختمان ديگري قرار گرفته که متعلق به خزانه دار بزرگ مي باشد. موقعي که من در اصفهان بودم، صاحب اين عنوان عالي – خزانه دار بزرگ- خواجه سفيد پوستي بود که کليد مخازن دولتي را در تحويل داشت. وي هرگز به جز موارد نياز دولت، دست به آنها نمي زند. مخزن مخصوصي که مواجب سربازان از آنجا پرداخت مي گردد، در اين نزديکي و جدا از خزانه بزرگ است. عايدات شخصي شاه از محصول و اجاره باغها، کاروانسراها و مستغلات خود، به اين خزانه بزرگ تحويل مي گردد. اين نکته بسيار جالب توجه است که شاهزادگان مسلمان وجوهي را که از بابت ماليات و يا جريمه و غيره جمع آوري مي شود، غيرعادلانه مي دانند و کمترين ديناري از آن براي خود خرج نمي کنند. اين موضوع تقريباً عموميت دارد.
درست در مقابل در مطبخ، ساختمان بزرگي بنا شده که صنعت گران مختلف زيادي در آن مشغول کار هستند، در اين ميان عده اي صنعتگر فرانسوي نيز براي شاه کار مي کنند. درهاي متعدد ديگري هم در اطراف کاخ ديده مي شود که يکي از آنها، دور از انظار و براي اين تعبيه شده که پادشاه هر وقت اراده نمود، از آن در به مسجد شاه برود.
در قسمت جنوبي اين ميدان زنگ ساعت بزرگ هرمز قرار دارد که مسيحيان ميسيونر اوگوستين آن را به شاه عباس تقديم نمودند. مسجد شيخ لطف الله در جانب مشرق قرار گرفته و گنبد بزرگ آن از کاشي هاي رنگارنگ پوشيده شده است. مسجد شاه در قسمت جنوبي ميدان واقع شده و جلوخان وسيع بسيار زيبايي دارد. در دو طرف اين جلو خان، دو مناره تعبيه شده که بالاي آنها به قسمت عمامه شکلي ختم مي گردد.
از اين در بزرگ به حياطي وارد مي شود که تقارن کاملي ندارد. طاق هاي دور تا دور اين حياط با کاشي هاي رنگارنگ تزيين يافته است. در دومي که روي آن پارچه هاي کوچک و بزرگ نقره کوبيده شده، به داخل مسجد باز مي شود. درون مسجد نقش نگار طلايي و تزيينات عربي زيبايي دارد و با گنبد آراسته اعجاب انگيزي پوشيده شده و کف آن با بهترين فرشهاي نفيس بافت ايران مفروش گرديده است.
در وسط ميدان، روزهاي معمولي، در فاصله بين مسجد و تيرچوبي مسابقه، جمعي چوب و زغال مي فروشند. در قسمت مشرف به زنگ ساعت، آهن آلات و زين افزار و در قسمتي ديگر فرش کهنه خريد و فروش مي شود. در اطراف مسجد شيخ لطف الله دکه هايي قرار دارد که در آنها مرغ بريان و گوشت و کوبيده پخته به فروش مي رسد. در بقيه قسمت هاي ميدان مخصوصاً نزديکي هاي کاخ شاهي ازدحام و اجتماع و خريد و فروش سرپايي کاملاً ممنوع است. اين محوطه داراي محل مخصوص براي گاوبازي و مقابله با حيوانات وحشي است. پادشاه اين گونه سرگرمي ها را دوست داد. علاوه بر اينها عده اي ريسمان باز، شعبده باز و دلقک نيز با ادا و حرکات خود مردم را سرگرم مي سازند.
روزهاي جمعه ميدان جلوه خاصي دارد، پر از اصناف و کسبه و روستاييان است. مردم براي خريد ميوه، سبزي، مرغ، بوقلمون و ساير اجناس روي به ميدان مي آورند. در سرتاسر بازار مغازه هايي است که در آنها کالاهاي مختلفي به فروش مي رسد. قسمتي ازآن اختصاص به چرمسازي و فروش انواع وسايل چرمي دارد، در يک قسمت مشکهاي کوچکي فروخته مي شود که آنها را براي حمل آب زير شکم شترها مي بندند. در نزديکي آن تير و کمان و شمشير و ادويه فروخته مي شود.
در کاروانسرها تجارت خانه هاي بزرگي وجود دارد، بازاري نيز مخصوص فروش وسايل سفر است. تمام قسمت غربي ميدان از دم مسجد تا زاويه غربي مخصوص کتابفروشها و صحافهاست. در چند دکان نزديک کاخ، ظروف بلورين ساخت “نورمبرگ” و “ونيز” فروخته مي شود. بين دو در کاخ، ارامنه فقير مهرهاي ظريفي از سنگ مي تراشند. قسمتي نيز مخصوص کار قهوه چيهاست. مردم براي صرف قهوه و قليان بدانجا مي روند. اين محل علاوه بر استراحتگاه بودن، چشم انداز خوبي هم دارد و مشرف بر حوضي است که آب زلالي در وسط آن در فوران است. اغلب مردم تنگ قليان خود را با آب تميز و خنک اين حوض پر مي کنند. اين محل پاتوق عده اي از اهالي شهر به ويژه درويش هايي است که با صداي منکر خود صبح تا شام براي گرفتن پول از مردم داد مي کشند.
تجارتخانه و دکاکين ارامنه در کاروانسراي کوچک خود آنهاست که در نزديکي ميدان واقع شده است. کمي دورتر کاروانسراي بزرگي قرار گرفته که به امر مادرشاه عباس دوم بنا گرديده، دو طبقه ساختمان و حوضي در وسط حياطش دارد. سابقاً در هر چهار گوشه آن دري وجود داشت؛ ولي اکنون فقط دو در باقي مانده است، گويا درها به کاروانسراهاي ديگري باز مي شوند. اين کاروانسرها که اغلب از طرف شاه و افراد خانواده و بستگان وي تأسيس يافته اند، مناسب ترين محل براي اقامت مسافران و بازرگانان مي باشند و گرچه کرايه آنها از ساير کاروانسرها کمي گرانتر است، اما ساکنان آنها از امن و راحت بيشتر برخوردارند و اگر چيزي از آنها گم شود، کاروانسرادار مسئول جبران ان مي باشد. نگهباني ميدان شبها به عهده جمعي از محافظان است و حراست بازار نيز مثل حراست بازارهاي ساير شهرستانها صورت مي گيرد.
بازار بزرگ در گوشه جنوب غربي ميدان واقع شده، در اين بازار از انواع لباس ها و کفش هاي چرمي به فروش مي رسد. به بازار ديگري نيز متصل مي شد که در دکان هاي دو طرف آن صنعتگران مختلف مشغول کارند. اغلب ظروف مسي مي سازند، رنگرزان هم در اين بازار مغازه دارند. کاروانسرايي در پايان آن قرار گرفته که مرکز فروش ادويه، اقسام عطر و وسايل چرمي به شمار مي رود. در قسمت شمالي بازار مغازه هاي اسلحه فروشي و وسايل ظروف آهني، برنزي و مسي قرار دارد. در مغازه هاي کوچک نزديک درب ورودي، سنگ هاي قيمتي معامله مي شود. در بالاي مغازه ها اتاق طولاني و بزرگي وجود دارد که هر روز عصر جمعي در آن با کرناي و تنبور و دهل و ساير آلات موسيقي مثل ساير شهرها آهنگ ناخوشايندي مي زنند. کمي دورتر دو ستون به ارتفاع هفت پالم و به فاصله همان اندازه به نظر مي رسد که چند تن سوار اسب مي کشند به ضرب چوب توپي را از وسط آن دو ستون بگذرانند. نخستين کسي که توپ يا گوي را از آن ميان به در برد، برنده است. از دربي که ذکرش رفت، وارد بازار کوچکي مي شويم که در آن پارچه هاي زربفت و نقره بافت و ابريشم هاي اعلاي هندي به فروش مي رسد.
از مسجد شاه تا زاويه جنوبي ميدان کارگاه خراطان، نجاران و منبت کاران قرار گرفته. چند دکان متفرقه آهن آلات فروشي و حلاجي در اين ميدان ديده مي شود.
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.
اين ميدان و اغلب عماراتي که در اطراف آن ديده مي شوند، به دستور شاه عباس روي ويرانه هاي يک ميدان قديمي که سابقاً مقر يکي از شاهزادگان ايراني و سپس دارالحکومه شهر بود، بنا شده است. دير پرتغالي ها که من نيز اکنون ساکن آن هستم، در نزديکي اين ميدان قرار گرفته است.
طول اين ميدان از سمت شمال به جنوب درست يک چهارم ميل و عرض آن يک هشتم ميل است. زيبايي وضع ميدان، تناسب ستون ها و طاقها، مغازه ها، درها و پنجره ها، اين ميدان را با بزرگترين ميدان هاي اروپا قابل مقايسه مي سازد. با توجه به عظمت و ظرافت معماري مي توان گفت اين ميدان از ميدان “سن مارک” و نيز با شکوه تر است. طاق هاي ميدان سن مارک به وسيله ديوارهايي بسته شده، در صورتي که طاق هاي اين ميدان راههاي معابد، مساجد و عمارات اطراف اند. اغلب ساختمان هاي اطراف ميدان را مغازه هايي تشکيل مي دهند که صنعتگران زبردست در آنها مشغول کارند. بالاي مغازه ها به طرز جالبي بنا شده اند که عموماً منزل و محل سکونت اين هنرمندان هستند.
در اطراف ميدان جويهاي باريکي از سنگ تعبيه شده، ليکن به ندرت آب در آنها جريان دارد. از درختان چناري که شاه عباس به دست خود در اين ميدان کاشته بود، هنوز چندتايي باقي مانده است. آنهايي که از بين رفته اند، قطعاً بر اثر بي مبالاتي مأموران آبياري بوده که از مراقبت و آب به موقع غفلت کرده اند و پس از خشک شدن آنها نيز چناري تازه نکاشته اند و با از بين رفتن آن چنارها زيبايي ميدان از بين رفته است.
دو در باشکوه کاخ شاهي در طرف غرب ميدان قرار گرفته، عالي قاپو به خياباني طولاني باز مي شود. جايگاههايي در آن بنا گرديده که محل تحصن گناهکاران و جنايت کاران بود و حتي درماندگان و ستمديدگاني که از طرف حکام مورد ستم و تعدي قرار مي گرفتند، نيز جهت دادخواهي به اين محل مي آمدند و شاه در اين محل شخصاً به شکايت پناهندگان مي رسيد و حکمراناني را که از قدرت و مقام خود سوء استفاده مي کردند، مجازات مي نمود. در آخر اين خيابان در بزرگي به چشم مي خورد که در عالي ناميده مي شود و در آستانه آن سنگ مدوري است که مورد احترام زياد ايرانيها مي باشد.
کمي دورتر از اين محوطه، ساختمان مکعبي شکلي ديده مي شود که سه طرفش باز است. سقف اين ساختمان از چوب هايي ساخته شده که در نهايت صنعت و ظرافت بريده به طور مخصوصي رنگ آميزي گرديده اند. بيست ستون چوبي نقاشي و منبتکاري شده بسيار ظريف نيز در زير اين سقف قرار گرفته اند. در اطراف اين ساختمان صورت هايي به شيوه اروپا ترسيم شده است. و در بعضي از آنها جوان زيبايي پياله اي در دست دارد و اين علاقه مخصوص شاهزاده را به شراب نشان مي دهد.
در وسط ميدان حوضي قرار دارد که فواره هاي آن با وسيله مخصوصي که آب را به برجهايي مي رساند کار مي کنند. در قسمت آخر اين بنا تخت سلطنتي قرار گرفته و شاه مي تواند در حال نشسته تمام ميدان را زير نظر داشت باشد، مخصوصاً در جشن ها و روزهاي رسمي تمام تشريفاتي را که در اين ميدان برگزار مي شود، ببيند. يکي از اين مراسم که در ايران مورد علاقه و توجه عموم است، بازي کمان است. شاه گلداني زرين بالاي درختي نصب مي کند، سواران به سرعت از برابر درخت مي گذرند و چند قدم بعد بر مي گردند و تيري به سوي گلدان رها مي کنند، گلدان زرين جايزه کسي است که تيرش زودتر و بهتر به نشانه بخورد.
در معمولي ديگري هم به نام در دولت خانه به وسيله چند فوج سرباز محافظت مي شود. اين سربازها که عده اي پياده و عده اي سواره هستند، مانند نگهبانان در عالي، صد و ده عراده توپ دارند که شاه عباس هنگام راندن اسپانيايي ها از هرمز، آنها را به غنيمت گرفته است. البته به جز نه عراده، بقيه زنبورک اند. در نزديکي اين درب، در ديگري قرار دارد که قرينه در ورودي است و به تقليد از آن ساخته شده و در مطبخ نام دارد. تمام موارد غذايي مورد نياز از اين در وارد کاخ مي شود. در نزديکي اين بنا، ساختمان ديگري قرار گرفته که متعلق به خزانه دار بزرگ مي باشد. موقعي که من در اصفهان بودم، صاحب اين عنوان عالي – خزانه دار بزرگ- خواجه سفيد پوستي بود که کليد مخازن دولتي را در تحويل داشت. وي هرگز به جز موارد نياز دولت، دست به آنها نمي زند. مخزن مخصوصي که مواجب سربازان از آنجا پرداخت مي گردد، در اين نزديکي و جدا از خزانه بزرگ است. عايدات شخصي شاه از محصول و اجاره باغها، کاروانسراها و مستغلات خود، به اين خزانه بزرگ تحويل مي گردد. اين نکته بسيار جالب توجه است که شاهزادگان مسلمان وجوهي را که از بابت ماليات و يا جريمه و غيره جمع آوري مي شود، غيرعادلانه مي دانند و کمترين ديناري از آن براي خود خرج نمي کنند. اين موضوع تقريباً عموميت دارد.
درست در مقابل در مطبخ، ساختمان بزرگي بنا شده که صنعت گران مختلف زيادي در آن مشغول کار هستند، در اين ميان عده اي صنعتگر فرانسوي نيز براي شاه کار مي کنند. درهاي متعدد ديگري هم در اطراف کاخ ديده مي شود که يکي از آنها، دور از انظار و براي اين تعبيه شده که پادشاه هر وقت اراده نمود، از آن در به مسجد شاه برود.
در قسمت جنوبي اين ميدان زنگ ساعت بزرگ هرمز قرار دارد که مسيحيان ميسيونر اوگوستين آن را به شاه عباس تقديم نمودند. مسجد شيخ لطف الله در جانب مشرق قرار گرفته و گنبد بزرگ آن از کاشي هاي رنگارنگ پوشيده شده است. مسجد شاه در قسمت جنوبي ميدان واقع شده و جلوخان وسيع بسيار زيبايي دارد. در دو طرف اين جلو خان، دو مناره تعبيه شده که بالاي آنها به قسمت عمامه شکلي ختم مي گردد.
از اين در بزرگ به حياطي وارد مي شود که تقارن کاملي ندارد. طاق هاي دور تا دور اين حياط با کاشي هاي رنگارنگ تزيين يافته است. در دومي که روي آن پارچه هاي کوچک و بزرگ نقره کوبيده شده، به داخل مسجد باز مي شود. درون مسجد نقش نگار طلايي و تزيينات عربي زيبايي دارد و با گنبد آراسته اعجاب انگيزي پوشيده شده و کف آن با بهترين فرشهاي نفيس بافت ايران مفروش گرديده است.
در وسط ميدان، روزهاي معمولي، در فاصله بين مسجد و تيرچوبي مسابقه، جمعي چوب و زغال مي فروشند. در قسمت مشرف به زنگ ساعت، آهن آلات و زين افزار و در قسمتي ديگر فرش کهنه خريد و فروش مي شود. در اطراف مسجد شيخ لطف الله دکه هايي قرار دارد که در آنها مرغ بريان و گوشت و کوبيده پخته به فروش مي رسد. در بقيه قسمت هاي ميدان مخصوصاً نزديکي هاي کاخ شاهي ازدحام و اجتماع و خريد و فروش سرپايي کاملاً ممنوع است. اين محوطه داراي محل مخصوص براي گاوبازي و مقابله با حيوانات وحشي است. پادشاه اين گونه سرگرمي ها را دوست داد. علاوه بر اينها عده اي ريسمان باز، شعبده باز و دلقک نيز با ادا و حرکات خود مردم را سرگرم مي سازند.
روزهاي جمعه ميدان جلوه خاصي دارد، پر از اصناف و کسبه و روستاييان است. مردم براي خريد ميوه، سبزي، مرغ، بوقلمون و ساير اجناس روي به ميدان مي آورند. در سرتاسر بازار مغازه هايي است که در آنها کالاهاي مختلفي به فروش مي رسد. قسمتي ازآن اختصاص به چرمسازي و فروش انواع وسايل چرمي دارد، در يک قسمت مشکهاي کوچکي فروخته مي شود که آنها را براي حمل آب زير شکم شترها مي بندند. در نزديکي آن تير و کمان و شمشير و ادويه فروخته مي شود.
در کاروانسرها تجارت خانه هاي بزرگي وجود دارد، بازاري نيز مخصوص فروش وسايل سفر است. تمام قسمت غربي ميدان از دم مسجد تا زاويه غربي مخصوص کتابفروشها و صحافهاست. در چند دکان نزديک کاخ، ظروف بلورين ساخت “نورمبرگ” و “ونيز” فروخته مي شود. بين دو در کاخ، ارامنه فقير مهرهاي ظريفي از سنگ مي تراشند. قسمتي نيز مخصوص کار قهوه چيهاست. مردم براي صرف قهوه و قليان بدانجا مي روند. اين محل علاوه بر استراحتگاه بودن، چشم انداز خوبي هم دارد و مشرف بر حوضي است که آب زلالي در وسط آن در فوران است. اغلب مردم تنگ قليان خود را با آب تميز و خنک اين حوض پر مي کنند. اين محل پاتوق عده اي از اهالي شهر به ويژه درويش هايي است که با صداي منکر خود صبح تا شام براي گرفتن پول از مردم داد مي کشند.
تجارتخانه و دکاکين ارامنه در کاروانسراي کوچک خود آنهاست که در نزديکي ميدان واقع شده است. کمي دورتر کاروانسراي بزرگي قرار گرفته که به امر مادرشاه عباس دوم بنا گرديده، دو طبقه ساختمان و حوضي در وسط حياطش دارد. سابقاً در هر چهار گوشه آن دري وجود داشت؛ ولي اکنون فقط دو در باقي مانده است، گويا درها به کاروانسراهاي ديگري باز مي شوند. اين کاروانسرها که اغلب از طرف شاه و افراد خانواده و بستگان وي تأسيس يافته اند، مناسب ترين محل براي اقامت مسافران و بازرگانان مي باشند و گرچه کرايه آنها از ساير کاروانسرها کمي گرانتر است، اما ساکنان آنها از امن و راحت بيشتر برخوردارند و اگر چيزي از آنها گم شود، کاروانسرادار مسئول جبران ان مي باشد. نگهباني ميدان شبها به عهده جمعي از محافظان است و حراست بازار نيز مثل حراست بازارهاي ساير شهرستانها صورت مي گيرد.
بازار بزرگ در گوشه جنوب غربي ميدان واقع شده، در اين بازار از انواع لباس ها و کفش هاي چرمي به فروش مي رسد. به بازار ديگري نيز متصل مي شد که در دکان هاي دو طرف آن صنعتگران مختلف مشغول کارند. اغلب ظروف مسي مي سازند، رنگرزان هم در اين بازار مغازه دارند. کاروانسرايي در پايان آن قرار گرفته که مرکز فروش ادويه، اقسام عطر و وسايل چرمي به شمار مي رود. در قسمت شمالي بازار مغازه هاي اسلحه فروشي و وسايل ظروف آهني، برنزي و مسي قرار دارد. در مغازه هاي کوچک نزديک درب ورودي، سنگ هاي قيمتي معامله مي شود. در بالاي مغازه ها اتاق طولاني و بزرگي وجود دارد که هر روز عصر جمعي در آن با کرناي و تنبور و دهل و ساير آلات موسيقي مثل ساير شهرها آهنگ ناخوشايندي مي زنند. کمي دورتر دو ستون به ارتفاع هفت پالم و به فاصله همان اندازه به نظر مي رسد که چند تن سوار اسب مي کشند به ضرب چوب توپي را از وسط آن دو ستون بگذرانند. نخستين کسي که توپ يا گوي را از آن ميان به در برد، برنده است. از دربي که ذکرش رفت، وارد بازار کوچکي مي شويم که در آن پارچه هاي زربفت و نقره بافت و ابريشم هاي اعلاي هندي به فروش مي رسد.
از مسجد شاه تا زاويه جنوبي ميدان کارگاه خراطان، نجاران و منبت کاران قرار گرفته. چند دکان متفرقه آهن آلات فروشي و حلاجي در اين ميدان ديده مي شود.
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}